به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق، او میگوید: مردم شاهد هستند که این نابرابریها به شکل ساختاری در شرایط و مکانهای مختلفی ادامه دارد و آنها نمیتوانند درمورد این نارضایتی اعتراض و واکنشی داشته باشند. این نوع از نابرابری در این سالها بهشدت در ذهن مردم اثر مخرب و ویرانگر داشته و مردم احساس قربانیشدن میکنند؛ یعنی احساس میکنند که به شکل ساختاری بازنده یا قربانی شرایطی هستند که دولت ایجاد کرده است. آنها متوجه شدهاند نه میتوانند به این افراد متخلف در دولت تذکری بدهند، نه میتوانند شکایتی کنند و نه سیستم نظارتی و تنبیهی وجود دارد.
این جامعهشناس تأکید دارد که تکرار این حس ترومایی در طول سالهای طولانی مردم را دچار احساس استیصال و خشم میکند و خوب میدانیم که این خشم فروخوردهشده، وجدان اجتماعی را آزاد میکند و عموما در فرصتهای مختلفی جامعه به دنبال تخلیه این خشم فروخورده است. فراستخواه با تأکید بر اینکه این فاصله و نابرابری و استیصال باعث افزایش شکاف بین دولت و ملت شده است، گفت: مردم به مرور زمان متوجه شدهاند این نابرابری حل نمیشود و تنها آنها هستند که باید تحمل کنند و هزینههای اجتماعی این شرایط هم برای جامعه است. در این شرایط آنچه بهعنوان سرمایه اجتماعی میشناسیم، آسیب میبیند و بیاعتمادی به قوانین و افراد بانفوذ و نهادهای اجتماعی و سیاسی و قضائی افزایش مییابد.
او افزود: مردم در این روزگار به رسانهها و شبکههای اجتماعی دسترسی دارند و میبینند که در کشورهای دیگر یک تخلف یا خطای مسئولان از طریق نهادهای نظارتی دنبال و آن فرد مجازات میشود یا آن فرد مجبور به استعفا و کنارهگیری از قدرت است؛ اما در جامعه ایران مسئولان با هر خطایی نهتنها توبیخ نمیشوند بلکه اعتراض مردم پیگیری نمیشود.
این استاد دانشگاه میگوید که مردم متوجه شدهاند علاقه و اهتمامی برای برداشتن این شکاف وجود ندارد و این رفتارهای مبتنی بر رانت و فرصتهای نابرابر ادامه دارد. او افزود: در دولتهای قبل هم مردم شاهد این رفتارهای نابرابر بودهاند اما در این دولت بیشتر شده؛ چراکه گروههای خاصی که به رانت و فرصتهای نابرابر دسترسی دارند، در دولت و سایر زیرمجموعههای اجرائی، همگن و با منافعی همسو شدهاند و راه برای این فرصتها و رانتهای خاص بیشتر و قاعدتا برخورد با این رفتارهای رانتدار هم کمتر شده است.
فراستخواه وجود عیان نابرابری در امکانات و دسترسی به شغل و تحصیل در داخل و خارج کشور برای افراد خاص و خانواده مسئولان را نشانه نابرابری سیستماتیک برشمرد و گفت: این دسترسیهای خاص برای برخی افراد و مسئولان چه در سطوح بالا و چه پایین وجود دارد و از آنجایی که مسئله همه ساختار است، نه رفتار یک فرد بنایی بر اصلاح آن هم وجود ندارد. به عبارتی از آنجایی که افراد در این سیستم نابرابر به نحوی درگیر این رانت و فرصتهای نابرابر هستند، هزینه اصلاح بالا رفته و در نتیجه تغییر آن بسیار سخت شده است.
او افزود: از همه جالبتر این است که این مسئولان به دنبال آن هستند که فرزندان و متعلقانشان که با استفاده از فرصتهای نابرابر و رانتها در داخل و خارج زندگی کرده و تحصیل و کار کردهاند، در آینده یکباره وارد صحنههای مختلف بشوند، تبدیل به مدیران و قهرمانان این مردم هم شوند و در سطوح مختلف مسئولیتهای اداری و سیاسی و فرهنگی و... فعال شوند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در چند دهه گذشته تاکنون و در نتیجه عملکرد دولتها، جامعه کوچک مانده و دولت در همه ابعاد بزرگ شده اما این بزرگشدن به معنی کارآمدی آن نیست، افزود: در برخی از جوامع اگرچه دولتها اقتدارگرا هستند اما کارایی هم دارند و تا حد زیادی مردم را راضی کرده و به نحوی کشور را در مسیر توسعه نگه میدارند تا احساس نارضایتی و نابرابریهای اجتماعی بالا نرود و مردم احساس آزادی و شادی داشته باشند و دسترسیشان به کار و شغل محدود نباشد و تعامل با دنیا را حفظ میکند.
فراستخواه گفت: مردم سالهاست که از شرایط اقتصادی نابسامان، ناکارآمدی سیاسی و اجتماعی و نبود آزادیهای اجتماعی و... رنج میبرند و همزمان شاهد انواع رانتها و نابرابریها و رفتارهای متناقض مسئولان اجرائی هم هستند و امکان اعتراض هم ندارند. در این شرایط بیگمان خشم عمومی افزایش مییابد.
این جامعهشناس میگوید در این شرایط که مردم برخورد و اصلاحی را از سوی مسئولان نمیبینند، لازم است که برخی مطالبات و بیان اصلاحات، بهطور جامعهمحور دنبال شود. او افزود: لازم است گروههای اجتماعی برای گفتوگو شکل گیرد و از سوی دیگر نهادهای مدنی و رسانهها درباره این موضوعات حرف بزنند و فضای خبری و روشنگری را داشته باشند. تجربه مواجهه با نابرابریهایی که رسانهای شدهاند، نشان داده که تا حد زیادی فشار افکار عمومی اثرگذار است و باعث پذیرش نیاز به اصلاح شده است.
فراستخواه کمترین اثرگذاری این اقدامات در مقابل فضای نابرابریها و بیعدالتی در جامعه را حفظ و تقویت عزت نفس افراد جامعه برشمرد و گفت: وجود نابرابریها در جامعه و مشاهده تکرار آنها بدون هیچ برخورد و اصلاحی زمینه عصبانیت جامعه را فراهم میکند. افراد در مواجهه با این اخبار و رویدادها احساس تحقیر و قربانیشدن پیدا کرده و عزت نفسشان از دست میرود اما اگر با وجود اصلاحنشدن ساختاری از سوی دولت، جامعه شروع به بیان انتقادها و اشکالات کند و مثلا مقالهها و کتابها نوشته و گزارشهای خبری منتشر شود، درواقع راه بحث و اظهارنظر را باز میگذاریم.
او افزود: ممکن است تغییر و تحولی در این نابرابری ساختاری ایجاد نشود و عدهای هم بگویند این کارها چه اثری دارد؟ اما من میگویم که اثر مهم آن حفظ عزت نفس مردم است. این موضوع بهخصوص در میان نسل جدید بهشدت اهمیت دارد و مشاهده میکنید که نسل جدید چطور در مقابل نابرابریهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی موضع دارد و دلیلش آن است که در دورههای مختلف شاهد تجربه نسلهای دیگر در مقابل این نابرابریها بوده و امروز دیگر تحمل نکرده و در مقابل این نابرابریها میایستد و حداقل این است که غرور و وجدانشان را زنده نگه میدارند.
این جامعهشناس درعینحال تأکید دارد که درباره چنین موضوعاتی باید به «زمان بزرگ» توجه کنیم؛ چراکه ممکن است در کوتاهمدت اثرات تغییرات دیده نشود و نابرابری اصلاح نشود؛ اما در زمان بزرگ این اصلاحات را میتوان دید. او در توضیح بیشتر گفت: آسیبها و تروماهایی که جامعه در هر حادثه و مشاهده نابرابریهای ساختاری تحمل میکند، مانند یک زخم بر پیکر آن باقی میماند و در بلندمدت اثر خود را نشان خواهد داد. فراستخواه تصریح کرد: ممکن است برخی همچنان به دنبال اعمال قوانینی برای برخورد با این نابرابریهای ساختاری باشند اما باید گفت که قانون یک عامل معجزهگر و عصای موسی نیست که آن را برای هر موضوعی به کار بگیریم تا مسئله حل شود. قانون براساس روابط متقابلی در جامعه شکل میگیرد.
او با بیان اینکه در سیستم مدیریتی کشور با مدیرانی اجرائی روبهرو هستیم که به کسی پاسخگو نیستند و مردم در این سالها از هرگونه پاسخگو بودن آنها ناامید شدهاند، افزود: در این سالها با مسئولانی مواجه هستیم که بهراحتی در موضوعات مختلف صادق نیستند و باعث تخریب سرمایه اجتماعی بین مردم و دولت هستند اما برخوردی با آنها نمیشود. از گذشته تا امروز بارها گفته شده که این مرزوبوم از خشکسالی و دروغ دور بماند، دلیل آن هم این است که دروغ میتواند مستقیما فرهنگ جامعه را تخریب کند. وقتی جامعه با عدم صداقت مواجه میشود، قطعا قبح و زشتی دروغ از ذهن مردم پاک نمیشود و در زمان بزرگ احساس نابرابری بیشتر و بیشتر میشود. اگرچه مسئله اصلاح نابرابریها و فاصله بین مسئولان و مردم دشوار است اما باید گفت «در نومیدی بسی امید است». زبان یک بانک فرهنگی است و ادبیات ما انباشتهای از حکمت دورانی ایران را با خود دارد و نشان میدهد که با وجود همه دشواریها و موانع، در دل ناامیدیها انتظار امیدواری و آرزومندی در جامعه هنوز وجود دارد و در دل ناامیدی همچنان به دنبال اصلاح هستیم.
نظر شما